سریال «آبان»، همانطور که از بسیاری از تولیدات امروزی انتظار میرود، با وجود برخی نقاط قوت، نتوانسته است به طور کامل از سایه ضعفهای خود بیرون بیاید. حضور بازیگران توانمند و مجرب تنها عاملی است که از فروپاشی کلی آن جلوگیری کرده است. شهاب حسینی در این سریال، با وجود گاهوبیگاه عملکردی که کمی به سمت اغراق کشیده میشود، باز هم توانسته شخصیت خود را با دقت و مهارت به صحنه بکشاند. اما امین حیایی، با وجود نقش مکملتری که دارد، عملکردی درخشانتر از حسینی به نمایش گذاشته و بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
لاله مرزبان، بازیگر نقش آبان، در صحنههایی که نیاز به گفتوگوهای ساده و برنامهریزیشده دارد، ظاهری قابل قبول و حتی متقاعدکننده دارد؛ اما وقتی صحبت از بروز احساسات عمیق مطرح میشود، عملکرد او کمرنگ و غیرمؤثر به نظر میرسد. در صحنههایی که باید عصبانیت، غم یا احساسات شدید دیگری را به تصویر بکشد، بیشتر به ادا کردن احساسات میپردازد تا اینکه تجربه واقعی آنها را به مخاطب منتقل کند. این موضوع باعث میشود شخصیتش از لحاظ عاطفی کمعمق به نظر برسد.
یکی از مشکلات بنیادین سریال، فقدان ارتباط عمیق و قابلباور بین آبان و دخترش است. اگرچه در طول داستان مکرراً تأکید میشود که آبان چقدر به دخترش وابسته است، اما این ارتباط به دلیل پرداختن سطحی و ناقص به آن، هیچگونه تأثیرگذاری واقعی بر مخاطب ندارد. این ضعف بیشتر متوجه فیلمنامه است تا خود بازیگر. علاوه بر این، رابطه عاشقانه بین آبان و همسرش (امیر) تنها در چند صحنه کوتاه و با چند خط گفتوگوی عاشقانه به تصویر کشیده شده است که اغلب از سوی امیر مؤثرتر و احساسیتر به نظر میرسد تا از جانب آبان.
یکی از موضوعات اصلی داستان، تمرکز آبان روی شغل و پروژههایش است که به نظر میرسد برایش از خانوادهاش مهمتر باشد. این موضوع به تنهایی مشکلی نیست، اما زمانی که سریال تلاش میکند یک گفتمان فمینیستی ارائه دهد، این دو عنصر با هم در تضاد قرار میگیرند. چرا یک زن مستقل و بلندپرواز (که البته هیچ نشانهای از نبوغ یا تواناییهای ویژهاش در طول داستان به چشم نمیخورد) باید خانوادهاش را در معرض خطر قرار دهد؟ این رویکرد نه تنها با ایدههای فمینیستی سازگار نیست، بلکه باعث میشود مخاطب به معنای واقعی استقلال و تعادل در زندگی خانوادگی شک کند.
در مقابل، میرسعید مولویان در نقش امیر، انتخابی بسیار موفق است. او به خوبی شخصیت یک مرد ذلیل و حسابگر را به تصویر میکشد و این نقش را در قالب یک محور سادیستی قدرت و شهوت، به شکلی جذاب و تأثیرگذار به اجرا درمیآورد.
جمعبندی:
سریال «آبان»، با وجود حضور بازیگرانی با تجربه و توانمند، نتوانسته است به دلیل ضعفهای عمیق در فیلمنامه و ساختار داستانی، به طور کامل مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد. نقص در نمایش ارتباطات عاطفی، عدم تعادل بین زندگی حرفهای و خانوادگی شخصیت اصلی، و تعارض با گفتمان فمینیستی، از جمله نقاط ضعف اصلی این سریال هستند. با این حال، عملکرد برخی از بازیگران، بهویژه امین حیایی و میرسعید مولویان، تا حدی توانسته است برخی از این کاستیها را جبران کند.
منابع: